این یادداشت به بهانه ی دیدار وزیر نفت، محسن پاک نژاد، از آغاجاری شهری که زمانی به سنتریلی معروف بود به قلم حسن خادمیپژوهشگر تاریخ آغاجاری امیدیه و ماهشهر نوشته و به مشعل ابادان ارسال شده است.
این شهر زمانی مرکز اداری مناطق نفت خیز در شرق خوزستان بود و دو منطقه ی نفتی پازنون و گچساران را سرپرستی میکرد و به همین علت عنوان سنتریلی به معنای مرکزی بدان اطلاق میشد.
منطقه ی نفت خیز آغاجاری در دهه سی و چهل شمسی بزرگترین مرکز نفتی ایران بود و بیش از ۶۰ درصد تولید نفت کشور از آنجا تامین میشد. ایران مدیون آغاجاری است منطقه ای که با اعتصاب کارگرانش در سال ۱۳۲۵، نفس کمپانی نفت ایران و انگلیسی را بند آورد و آنها را وادار کرد که قانون کار ایران را در شرکت نفت بپذیرند. افسوس و صد افسوس باوجود این سابقه ی تابناک و فعالیت دهها چاه نفت در اطراف شهر آغاجاری، فقر آنرا بلعیده است.
نیمیاز جمعیت آغاجاری تحت پوشش کمیته ی امداد و بهزیستی و دیگر نهادهای خیریه روز را شب میکنند. آمار نگران کننده ای از نان سفره مردم به گوش میرسد، جمعیت قابل توجه ای نان خود را به صورت قرضی از نانواییها میخرند. بسیاری از زنان بی سرپرست و خانوادههای کم درآمد زندگی شان از طریق یارانه و کمکهای حداقلی کمیته امداد و بهزیستی سپری میشود.
آغاجاری، علاوه بر فقر،بیکاری، نابرابری، تخریب محیط زیست و فقدان رفاه، از فرسودگی زیر ساختهای اب و فاضلاب و لوله کشی و تصفیه خانه در رنج است. آقای وزیر نفت حتی امروز دیر است هرچه در توان دارید به کار بگیرید و این شهر را از فلاکت نجات دهید.
شهرستان شدن آغاجاری، هیچ تغییری در رشد و توسعه ی این شهر نداشته و تنها نتیجه ی شهرستان شدن آن، افزایش شمار ادارات دولتی بوده است. شهری که اکنون به فقر افتاده و بجز چند پارک، هیچ مرکز تفریحی ندارد این در حالی است که در دهه چهل و پنجاه شهری پیشرفته به حساب میآمد. دو باشگاه و استخر و سینما و زمین ورزشی برای کارگران و کارمندان داشت.
باشگاه کارمندی ایران پس از کاهش فعالیت شرکت نفت به مرور زمان از بین رفت و تبدیل به یک کارگاه بلوک زنی شد. از باشگاه کارمندی ایران تنها حوض استخر آن باقی مانده که نیمیاز آن در زیر بلوکها و لوله مدفون شده است. باشگاه کارگری زیدون خوشبختانه تاکنون سر پاست اما از استخر و سینمای تابستانی آن هیچ استفاده ای نمیشود که آنها هم به مرور از بین خواهند رفت. سالن سینمای زمستانی در اختیار اداره ی ارشاد اسلامیاست و به ندرت از آن استفاده میشود
اقای پاک نژاد باور کنید فقر آغاجاری را بلعیده است، شهری که برای دو دهه نیمیاز درامد ارزی بودجه کشور را تامین میکرده حسرت توسعه ندارد بلکه به فکر مرگ شرافتمندانه است. به خانهها سر بزنید و قوت لایموت مردم را مشاهده کنید تا متوجه شوید آثار عدم احرای صحیح مسئولیتهای اجتماعی شرکتی چگونه نسلها را بر باد میدهد شهرهای فراموش شده نفتی را به نیستی میکشاند.
یکی از بزرگترین و مجهز ترین بیمارستانهای کشور در این شهر قرار داشت اما امروزه بیمارستان این شهر با مشکلات بسیاری در زمینه ی پزشک متخصص و تجهیزات بیمارستانی روبرو است.
آب لوله کشی شهر از استاندارهای بهداشتی به دور است و لولههای آبرسانی سالیان سال هست که تعویض نشده و اکثرا پوسیده هستند. از سال ۱۳۴۶ شرکت نفت با وجود استخراج نفت از چاههای آن، این شهر را تخلیه و به حال خود رها کرد. در طول جنگ تحمیلی، جوانان بسیاری برای دفاع از میهن اسلامیراهی جبهههای نبرد شده و جان خود را فدا کردند. آغاجاری دردها و رنج هایی بر تن دارد که به راحتی درمان نمیشوند. فقر در این شهر بیداد میکند.
نمیدانم آقای وزیر نفت که به این شهر آمد این دردها و رنجهای مردم را احساس کرد یا نه؟ جایی که خانوادهها نمیتوانند برای رفتن دخترانشان به مدرسه برای آنها مانتو و شلوار تهیه کنند و حتی نمیتوانند کتاب درسیشان را بخرند. جایی که خانوادهها در تابستان گرم بالای ۶۰ درجه اگر کولرشان بسوزد نمیتوانند به جای آن کولری تهیه کنند. جایی که چندین موسسه ی خیریه در تلاش برای کمک به مردم آن هستند اما فقر آغاجاری را بلعیده است آقای وزیر اگر میخواهید بدانید که آغاجاری چه گونه چایی است در تابستان بیائید و یک روز داغ را در خانه ی یکی از این مردم بسر ببرید. شما نفت را از زیر پای این مردم میکشید اما بجای آن به مردم چه میدهید؟ فقر بلی فقر را هدیه میدهید.
🖋حسن خادمی؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ امیدیه آغاجاری و ماهشهر.
افزودن دیدگاه