حضور پنج‌ساله‌ی هویدا در شرکت ملی نفت به انجام پروژه‌ی نانوشته‌ی «نفت و قلم» انجامید که در حاشیه‌ی «مسئولیت امور اداری» سامان گرفت. او اگرچه بخش عمده‌ای از روشنفکران را به صنعت نفت متمایل ساخت، لیک باورها و معرفت عمومی از غارت نفت چندان تغییر نکرد.


.

عبدالله انتظام در سال ۱۳۳۶ به شرکت ملی نفت آمد و در مقام ریاست هیئت‌مدیره جایگزین بیات شد. چند ماهی به طول انجامید تا به روند تحولات سازمانی و قراردادهای نفتی آشنا شود. نفیسی، فلاح، اتحادیه، رضوی و شیوا، مدیران ارشد شرکت، بر تمامی‌امور تسلط و نظارت داشتند. رضوی امور اداری را مدیریت می‌کرد و توانست سازماندهی شرکت، آموزش، امور بازنشستگی، بیمه و اعزام کارکنان به خارج از کشور را به تراز قابل قبولی ارتقا دهد، لیک اهل قلم همچنان نفت را ماده‌ی سیاه و استعماری تفسیر می‌کردند.

هویدا در مهر ۱۳۳۷ با دعوت عبدالله انتظام به شرکت ملی نفت آمد. علاقه و مراوده‌ی چند ساله، اشتراک در مشرب فلسفی و نرم‌خویی هویدا موجب این دعوت شد. او در مقام معاونت رئیس هیئت‌مدیره شروع به کار کرد، نقشه آن بود با رفتن رضوی عهده‌دار سازمان امور اداری شود. در چند ماه نخست به سخنان مدیران گوش داد، از اظهار نظر پرهیز کرد، نحوه‌ی تعامل و اصطلاحات نفتی و مسائل اصلی شرکت با کنسر سیوم را فرا گرفت. کار جدید به مثابه فرصت و تجربه‌ی ارزشمندی بود تا از بام مرتفع‌تری با مسائل ایران آشنا شود.

 سابقه‌ی کار در وزارت خارجه چندان کمکی بدو نکرد. او از سازمان پیچیده‌ی صنعت نفت آگاهی نداشت. انعطاف و هوش سازمانی و از همه مهم‌تر، حمایت انتظام تسلطش را ممکن ساخت. نیک می‌دانست مدیران کهنه‌کار به سختی او را می‌پذیرند. با این‌همه، ترسی نداشت از هنر رفیق‌بازی در حل‌وفصل مشکلات سازمانی و پوشاندن کم‌تجربگی‌اش بهره جوید. انتظام به دلیل سال‌ها همکاری تأثیر نسبتاً عمیقی بر هویدا گذاشته بود.

هویدا، در فضایی نه چندان دلچسب، از آبان ۱۳۳۷ در جلسات هیئت‌مدیره با عنوان معاونت ریاست هیئت‌مدیره شرکت جست. نام او در صورت جلسات در کروشه [‌‌‌ ] آمده است. این به معنای حضور غیررسمی‌در جلسات شرکت بود. سپس، از ۱۱ دی ۱۳۳۸ سرپرست امور اداری و جایگزین رضوی شد و رضوی به کارهای مالی و محاسباتی شرکت مشغول گشت. با تأیید انتظام، حقوق ماهانه‌ی هویدا برابر رئیس بهداری شرکت ملی نفت تعیین شد.

 آمدن عبدالله انتظام بر ریاست شرکت تأثیر کاهنده‌ای بر دخالت روزافزون شاه در امور نفتی نداشت. شاه به‌طور مستقیم با مدیران برجسته از جمله رضا فلاح، فواد روحانی و نفیسی و از دو سال بعد مستوفی گفت‌وگو می‌کرد. در این دوره نامی‌از هویدا در جلسات دیده نمی‌شود. او به واسطه‌ی عبدالله انتظام سیاست‌های نفتی شاه را می‌شنید و به واسطه‌ی منصور از مشکلات توسعه‌ی اقتصادی ایران آگاه می‌شد.

می‌توان دوره‌‌ی پنج‌ساله از ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۲ را فصل پراهمیت زندگی امیرعباس هویدا دانست. البته که برای دوستش منصور نیز می‌توان همین گزاره را تکرار کرد. هویدا در شرکت نفت و منصور در شورای‌عالی اقتصاد در کار تحلیل و رصد آینده بودند، از فرصت و تجربه بهره جستند و به تشکیل کانون مترقی پرداختند. به گمان، در سال‌های 1337 و 1338 ایده‌ی تشکیل دولت و تصرف صندلی‌های مجلس را نداشتند، لیک با گسترش جلسات رسمی‌و محفلی، تشکیل کانون مترقی به یک ضرورت تبدیل شد.

 روند رویدادها از اواخر دهه‌ی ۱۳۳۰ به پیدایی موجی از تحول‌خواهی و گذر از نظام کهنه منجر گشت. هم‌زمان که شاه در اندیشه‌ی تغییر مناسبات اجتماعی و لایه‌برداری از کهنه‌کاران سیاست بود، امریکا بر سرعت بخشیدن به تحولات اصرار می‌ورزید. نظر شاه به منصور و کانون مترقی مثبت بود. آنان از توسعه‌ی اقتصادی، گسترش مراکز آموزشی، فرهنگی و بهداشتی و قدرت گرفتن طبقه‌ی تحصیل‌کرده‌ی جوان سخن می‌گفتند.

در چنین فضایی، توسعه‌ی آموزش، بهداشت، رفاه و مسکن اولویت یافت و شرکت ملی نفت یکی از ارگان‌های پیشرو بود که به خوبی تعهدات اجتماعی‌اش را عملی ساخت. هویدا در مقام سرپرست امور اداری منشأ تحول و جهش نبود، بلکه در ادامه‌ی سیاست‌هایی که ابلاغ شده بود و رضوی دنبال می‌کرد پروژه‌ها را سرعت بخشید. در این دوره پای اهل قلم بیش از گذشته به صنعت نفت باز شد که به همت هویدا بود. همچنین، شمار بازدید معلمان و دانشجویان و اساتید دانشگاه از تأسیسات نفتی جنوب افزایش یافت. کمک مالی به برخی مراکز انتشاراتی و مطبوعات و ترجمه‌ی متون فزونی گرفت. صادق چوبک در دفتر هویدا مشغول کار شد و ابراهیم گلستان مأموریت تهیه‌ی عکس و ساخت فیلم مستند را دریافت کرد. جدا از راه‌اندازی نشریه‌ی کاوش، همکاری با نویسندگان، هنرمندان و شاعران برای نوشتن مقاله و حضور در رادیو نفت ملی افزایش گرفت. برخی از دوستان نیز در چند پروژه‌ی خانه‌سازی و راه‌سازی مورد حمایت قرار گرفتند. البته، هویدا این پشیبانی‌ها را بدون چشم‌داشت اقتصادی در دوره‌ی صدارت نیز ادامه داد. در زمان نخست‌وزیری‌اش «کارمندسازی قشر روشنفکر» اتهامی‌بود که از سوی منتقدینش مطرح شد.

شرح وظایف هویدا در پست معاونت هیئت‌مدیره، حل‌وفصل و جوابگویی و مکاتبه با وزارتخانه‌های دولتی بود، همین ویژگی در زمانه‌ی صدارتش استمرار یافت. ساواک، شورای‌عالی اقتصاد، سازمان برنامه، وزارت دارایی، کشور و شهرداری‌های جنوب از آن شمار بودند. در همان ایام رابطه‌ی خود را با ساواک گرم‌تر کرد.

در جلسه‌ی ۱۹ اردیبهشت ۱۳۳۸، او بی‌محابا توصیه‌ی ساواک مبنی بر فروش نفت به یک شرکت خارجی را اعلام کرد که با مخالفت شدید اعضای کهنه‌کار روبه‌رو شد. آنها به هویدا گفتند رسماً با ساواک مکاتبه شود که در این امور دخالت نکند. از آن پس بود که اطمینان یافت نیمی‌از اعضا پشتشان به شاه گرم است و ضرورت دارد سقف پرواز را کاهش دهد.

 اولین پیشنهاد رسمی‌که هویدا در هیئت‌مدیره مطرح کرد در ۱۷ تیر ۱۳۳۸ بود که قرار شد با بودجه‌ی ۱۵۰ هزار ریال کتابی درباره‌ی تاریخ صنعت نفت به زبان انگلیسی تألیف شود. گویا کتاب ضرب‌الاجلی تألیف شد و در دی همان سال به شیوا مأموریت ترجمه به زبان فارسی را دادند.

در ۲ مرداد ۱۳۳۸ فواد روحانی پیشنهاد داد کلیه‌ی مکاتبات شرکت ملی نفت باید به زبان فارسی باشد و شرکت‌های عامل موظف به انجام آن شوند. اتحادیه از پیشنهاد حمایت کرد و گفت: «حتی‌المقدور باید مکاتبات شرکت‌های عامل دو زبانه باشد.» هویدا اما از اعلام نظر خودداری کرد. در ۲۵ مرداد او پیشنهاد کمک صد هزار ریالی به نشریه‌ی سخن را مطرح کرد که بدون مخالفت به تصویب رسید. در همان سال، نشریه‌ی آئینه مخصوص کارکنان انتشار یافت و با استقبال روبه‌رو گردید. همچنین، در ۱۴ مهر همان سال در هیئت‌مدیره تصویب شد که «یک نشریه‌ی اضافه بر اطلاعات نفتی شامل مطالب ادبی و هنری منتشر شود و امتیاز آن به نام امیر عباس هویدا و طبق قرار خاص شرکت واگذار نماید.» سال بعد نشریه‌ی کاوش بیرون آمد و یک اثر نقاشی از هوشنگ پزشک‌نیا بر روی جلد آن نقش بست. در آثار پزشک‌نیا نگاهی ویژه به طبقه‌ی کارگر دیده می‌شد. مقالاتی از روشنفکران و نویسندگان و شاعران به چاپ رسید. از آن شمار می‌توان به نادرپور، پورداوود، فرزاد، محجوب، چوبک، جمال‌زاده و مشیری اشاره کرد. همچنین، اخذ آگهی تبلیغاتی برای نشریه‌ی کاوش از چند شرکت نفتی و تعمیم این رفتار برای نشریات مورد حمایتش نشان از توجه ویژه به ارباب جراید و اهل قلم داشت. همچنین، پس از پیگیری هویدا در اردیبهشت سال ۱۳۴۱ نشریه‌ی نامه صنعت نفت با طرح جدید و کادر تحریریه‌ی قوی‌تر آغاز به کار کرد.

در ۱۸ فروردین ۱۳۳۹ هویدا پیشنهاد کمک مالی سالانه به مبلغ چهارصد هزار ریال به انجمن نفت داد که تصویب شد. نخبگان صنعت نفت این انجمن را بنیاد نهادند و بعدها نقش مهمی‌در تعیین استراتژی شرکت ملی نفت ایفا کردند. در ادامه‌ی این روند، در ۱۸ فروردین ۱۳۴۲ در جلسه‌ی ۵۴۴، هویدا موفق شد نظر مساعد هیئت‌مدیره برای کمک بیست میلیون و چهار صد هزار ریالی به مطبوعات برای معرفی صنایع نفت را جلب کند.

از ۲۸ تیر ۱۳۳۹ هویدا رسماً به‌عنوان عضو هیئت‌مدیره در جلسات شرکت جست. همان روز، آقاخان بختیار، هوشنگ فرخان و علی مرندی به عضویت هیئت‌مدیره در آمدند. کمی‌بعد، سروصدا درباره‌ی نفوذ بهاییان در هیئت‌مدیره و ارکان شرکت بالا گرفت. چند سال بعد شب‌نامه‌هایی علیه هویدا، روحانی و فرخان در تهران منتشر شد که برخی آن را توطئه‌ی منوچهر اقبال خواندند. جنجال بر سر فعالیت بهاییان در شرکت نفت انگلیس ـ ایران پیش از تشکیل انجمن حجتیه توسط روحانیون قم و تهران در دهه‌ی ۱۳۲۰ آغاز شده بود. مبارزه با بهاییان پس از کودتای شاه علیه دولت ملی مصدق تبدیل به یک روند مبارزاتی در دفاع از حریم اسلام گردید. ساواک و شهربانی گاه‌گاهی از آن حمایت می‌کردند.

در ارزیابی مواضع و گفته‌های هویدا در هیئت‌مدیره می‌توان گفت نزدیک به 40درصد درباره‌ی کمک مالی به خارج از شرکت، 55درصد درباره‌ی اعزام دانشجو و کارآموز به خارج یا استخدام کارشناسان خارجی و 5درصد درباره‌ی ساختار اداری بود. او برخلاف نفیسی، روحانی، فرمانفرماییان و مستوفی منشأ تحول سازمانی نبود، اما «نفت و قلم» را به هم نزدیک ساخت.

در این دوره‌ی پنج‌ساله، هویدا در اختلافات شرکت ملی نفت و شرکت‌های عامل کنسرسیوم کمترین اظهار و موضع‌گیری را داشت و در مذاکرات فیمابین توفیق حضور نیافت. برای نمونه، در ۱۲ اسفند ۱۳۳۹ که فهرست اعضای سه کمیسیون مذاکره‌کننده با شرکت‌های عامل کنسرسیوم انتخاب شد، رضوی در کمیسیون اول (حل اختلاف‌ها) شرکت جست و هویدا از حضور باز ماند. این نشان داد که اعضای هیئت‌مدیره و انتظام و حتی شاه او را آماده حضور نمی‌دانند. رفتار او نشان از تساهل و کارگشایی داشت و بیش از آنکه اهل گرفتن باشد، اهل بذل می‌نمود. در زمان صدارت ۱۳ ساله‌اش، شاه چندان به حضور او در مذاکره با شرکت‌های کنسرسیوم اعتقادی نداشت، هرچند در مقابل دوربین و حضور در مجلس شورای ملی مواضع دولت شاهنشاهی را تشریح می‌کرد.

با رفتن انتظام در ۲ آبان ۱۳۴۲ که به نوعی قهر با سیاست‌های شاه بود، هویدا حامی‌خود را از دست داد. لیک چند ماه بعد با دعوت منصور که به تازگی صدارت یافته بود به وزارت دارایی کوچید. منوچهر اقبال در ۹ آبان جایگزین انتظام شد و تا ۱۳۵۶ بر این مسند باقی ماند. هویدا نیز پس از ترور منصور تا ۱۳۵۶ بر صندلی نخست‌وزیری تکیه زد. نفت در این دوران، پیش‌ازبیش در ید قدرت شاه در آمد. هر دو آنچه را شاه دیکته‌ می‌کرد می‌نوشتند، یکی با درآمد نفتی پالایشگاه ساخت و میادین نفتی را توسعه داد و دیگری، خانه ساخت و قیمت خودکار بیک و بلیط اتوبوس را کنترل کرد. بدین گونه دولت رانتی پدید آمد.

نویسنده: مسعود فروزنده

www.foroozandeh.net

منتشر شده در نشریه نسیم بیداری شماره 97

منبع:

برگرفته از کتاب در حال انتشار تاریخ صنعت نفت ایران، مسعود فروزنده، جلد اول.

افزودن دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب

ما را دنبال کنید: