ماهشهر در دوره‌ی کنسرسیوم

منبع: کتاب تاریخ پتروشیمی‌ایران و امیر کبیر، نویسنده مسعود فروزنده

در دهه‌ی 1330 معشور بیشتر از قبل مورد توجه دولت و کنسرسیوم نفت ایران قرار گرفت. شرکت‌های عامل که جایگزین شرکت نفت انگلیس ـ ایران شده بودند، تصمیم گرفتند نفت‌خام را از بندر دیگری جز آبادان صادر کنند. کارشناسان خارگ را مناسب تشخیص دادند. معشور که موقعیت جغرافیایی ممتازی داشت و امکان دسترسی بهتر به نفتکش‌ها را فراهم می‌کرد برای صدور فراورده‌های نفتی پالایشگاه آبادان برگزیده شد. طولی نکشید که بندر صادراتی مجهزی در معشور ایجاد گردید. به موازات گسترش عملیات نفتی، دولت ایران نیز افزایش ظرفیت بارگیری اسکله و ساخت جاده‌ی برون‌شهری در معشور و شاهپور را اجرا کرد. مهاجران زیادی قدم به منطقه گذاشتند و جمعیت افزایش یافت.

ساخت خانه‌های سازمانی از سوی دولت و شرکت‌های عامل در معشور و شاهپور آغاز شد. شرکت پتروشیمی‌نیز در دهه‌ی 1340 به آنها اضافه شد. بیشتر خانه‌هایی که دولت ساخت کیفیت نسبتاً پایینی داشتند و فاقد معماری یکپارچه و زیبایی‌شناسی بودند. هندسه‌ی شهری نیز به دلیل پراکندگی و عدم انسجام در ساخت‌وسازها چشم‌انداز زیبایی نداشت. نمای ساختمان‌ها غیرهمگون و به تبع آن مصالح نیز متفاوت بود. پیمانکاری‌ها عموماً از تجربه‌ی کافی برخوردار نبودند و گاهی هم در تأمین مصالح و تعیین قیمت‌ها دست می‌بردند و نظارت از سوی کارفرمایان نیز شبهه‌ناک می‌نمود. مهم‌ترین دلیل، نبود مدیریت یکپارچه بود. در آبادان، شرکت نفت سابق در ساخت‌وساز ساختمان‌های اداری، منازل سازمانی، پارک‌ها، فضاهای سبز، باشگاه‌های تفریحی، فضاهای آموزشی، تأسیسات آب‌وفاضلاب و تمامی‌مراحل طراحی و نقشه‌کشی تا نظارت بر عملیات ساختمانی دخالت داشت، اما این اتفاق در ماهشهر نیفتاد.

اگرچه تعجیل در ساخت‌وساز و نبود نظارت کافی و پایین بودن استاندارد مشخصه‌ی‌ بیشتر منازل سازمانی سربرآورده در شوره‌زارهای اطراف معشور (ماهشهر) بود، اما برای کسانی که پس از عبور از زمین‌های شوره‌زار و خالی از سکنه و مشاهده‌ی خانه‌های کپری و آلونک‌ها وارد شهر می‌شدند، این ساختمان‌ها نمادی از مدرنیته و قدرت محسوب می‌گردید.

موسسه‌ی کامپساکس توسعه و تکمیل بندر شاهپور را برعهده داشت. گفتیم که کامپساکس از سال 1308 وارد ایران شد و در عملیات‌های ساختمانی مرتبط با راه‌آهن، بنادر و گمرک حضور داشت. سازمان برنامه طی قراردادی در اردیبهشت 1334 تعمیر و تکمیل بندر شاهپور را به کامپساکس واگذار کرد. در مجموع، 17 قرارداد منعقد شد. برخی از قراردادها به آب و برق‌رسانی به اهالی شهر مربوط بود که حکایت از توجه دولت به وضعیت مردم شهر داشت. نمایندگان مجلس در دی 1336 وزیر راه را به مجلس دعوت کردند. وزیر گزارش کاملی از اقدامات انجام‌شده به نمایندگان ارائه داد:

«به‌طور کلى، کارهایی که مربوط به تعمیر اسکله‌ی غربى و شرقى بود انجام شده، انبارهایى که احتیاج به مرمت داشته تعمیر شده و در زمینه‌ی تکمیل برق و آب بندر هم اقدامات بسیار مفیدى انجام شده است. به‌طوری‌که اطلاع دارند، این بندر داراى آب نبود و به‌وسیله‌اى از گمرک جهت بندر آب تأمین می‌شد. این لوله که زمان جنگ احداث شده بود به‌کلى فاسد شده بود و تابستان اکثر اهالى بندر بى‌آب مى‌ماندند. الان بیست کیلومتر لوله‌ی جدید نصب شده و از لحاظ آب دیگر نگرانى در بندر نیست. موضوع برق بندر را با نصب سه واحد 50 کیلو واتى تأمین کرده‌اند. کار شبکه‌ی برق انجام شده و موتورخانه‌ی برق درست شده است. موضوعى که چندین سال بود ایجاد ناراحتى فوق‌العاده کرده بود، همین موضوع وضع زمین آنجا و مسطح نمودن زمین براى محوطه‌ی بندر بود. یک راهى که ساختمانش هم بسیار دشوار بود بین بندر شاهپور و سربندر به طول 12 کیلومتر ساخته شد که الان آن راه مورد استفاده است براى تسطیح محوطه‌ی بندر. ضمناً، چون قرار دادن تأسیسات بندرى و خانه‌هاى مسکونى در یک محوطه عملى نبود به فاصله‌ی 12 کیلومتر از بندر یک نقطه‌اى است به نام سربندر که از آنجا به طرف بندر معشور منتهى می‌شود یک شهرى در نظر گرفته شده براى کلیه کارکنان بندر اعم از بندر و گمرک و کارکنان کشتیرانى و مأمورین دولتى که در آنجا سکونت بکنند. براى تکمیل وسایل راهنمایى کشتى‌ها چهار موتور سفارش داده‌اند و تعمیر کردن اسکله‌ی غربى قراردادش امضا شده است و به‌طور کلى، تعهداتى که کامپساکس براى اصلاح این بندر کرده است تاکنون مطابق برنامه‌اى که تدوین شده است انجام داده‌اند.»

اقبال، نخست‌وزیر، دی 1337 به همراه تعدادی از وزرا عازم جنوب شد. هیئت دولت در 17 دی به معشور رسید. اعضای دولت ابتدا از شهر معشور بازدید و پروژه‌های عمرانی و توسعه‌ای را بررسی کردند. سپس، با قایق موتوری سروش از مشعور به بندر شاهپور رفتند. تیمسار سرلشکر ضرغام، وزیر گمرکات و انحصارات، سوار بر قایق کوچکی پیشاپیش قایق سروش حرکت می‌کرد. یک فروند کشتی جنگی نیروی دریایی جنوب و یک قایق موتوری به نام بوشهر از راست و چپ سروش را همراهی می‌کردند. کاویانی، رئیس ناحیه‌ی راه‌آهن جنوب، خلفی، بخشدار، حبیب‌اللهی، شهردار، اعضای انجمن شهر، روسای اصناف و بازرگانان و صدها کارگر برای استقبال در اسکله حضور یافتند. کشتی‌هایی که در اسکله‌ی شاهپور در انتظار تخلیه‌ی بار بودند، منظره‌ی باشکوهی را ایجاد کرده بودند.

حبیب‌اللهی، شهردار، گزارشی از وضعیت عمومی‌شهر را برای اقبال توضیح داد. اقبال، بیمارستان ده تختخوابی را افتتاح کرد و از تأثیر بهداشت در بهبود وضعیت زندگی مردم سخن گفت. با وجود افزایش قابل توجه جمعیت اداری در شاهپور، احداث مراکز رفاهی، بهداشتی و شهرک‌های مسکونی روند مناسبی نداشت. مردم شهر امیدوار بودند حال که نخست‌وزیر از نزدیک وضعیت آنها را مشاهده کرده و کمبودها را دیده است، برای بهبود بهداشتی شهر دستور لازم را صادر کند.

اقبال در بازدید از نقاط مختلف شهر به محله‌ای به نام «ظلم‌آباد» رسید. وضعیت مردم ظلم‌آباد چنان رقت‌انگیز و تأسف‌بار بود که نخست‌وزیر و هیئت همراه را منقلب کرد. اقبال، تعداد زیادی اسکناس صد ریالی بین مردم آن محله توزیع کرد و به آنها قول داد در اسرع وقت برای بهبود وضعیتشان اقدام کند.[1] سپس، به بازدید از منزل‌های کارگری رفت. به کارگران وعده داد برای رفع مشکلاتشان اقدام خواهد کرد.

اسکله‌ی قدیم بندر شاهپور مقصد بعدی بود. تعدادی از کارشناسان شرکت کامپساکس در اسکله مشغول کار بودند. اعضای دولت از نزدیک پیشرفت کار را مشاهده و دلایل تأخیر را بررسی کردند. اقبال دستورات لازم برای تسریع در کارها را صادر کرد. خسرو هدایت، معاون نخست‌وزیر، گزارش کاملی از توسعه‌ی بندر شاهپور به خبرنگاران ارائه داد: «برای تأسیسات بندر شاهپور و بندر خرمشهر جمعاً مبلغ صدوهفتاد میلیون تومان اعتبار اختصاص داده شده که از آن مبلغ سی میلیون تومان برای توسعه و امتداد اسکله‌ی بندر شاهپور به مصرف رسیده است و با پایان یافتن ساختمان این اسکله چهار کشتی بزرگ خواهند توانست در کنار آن پهلو بگیرند و کالاهای خود را تخلیه نمایند. ضمناً، در این بندر ساختمان کارخانه‌ی ششصد کیلوواتی برق با سرعت پیشرفت می‌کند و برای نصب یک کارخانه‌ی برق هزار کیلوواتی در محل بندر اقدامات لازم انجام گرفته است.»[2]

اواخر سال 1339 کارگران پیمانکار کامپساکس در بندر شاهپور دست به اعتراض زدند. اعتراض کارگری در سال‌های 1307 تا 1320 به ندرت رخ می‌داد. پس از جنگ جهانی دوم، اعتراضات شکل سازمانی گرفت و سندیکای کارگری قدرتمندتر از قبل شد. در سال‌های 1324-1325 اعتراضات در شاهپور و معشور به‌ویژه در تأسیسات شرکت نفت و گمرک سازمان‌یافته‌تر شد. در زمانه‌ی ملی‌شدن نفت، چنانکه پیشتر  گفتیم، کارگران معشور نیز همچون دیگر مناطق نفت‌خیز دست به اعتراضات گسترده‌ای زدند. با توسعه‌ی بندر شاهپور و معشور و گسترش امور عمرانی در این منطقه و ورود پیمانکاری‌های مختلف، تعداد کارگران فصلی و قراردادی نیز افزایش یافت. در اواخر سال 1339 کارگران شرکت ایران پی که یکی از پیمانکاران کامپساکس بود، در اعتراض به پایان یافتن کار و عدم پرداخت دستمزد و مزایا دست به اعتصاب زدند. کارگران با عریضه‌نویسی و تنظیم شکایتنامه و دست از کار کشیدن در چند نوبت اعتراض خود را نشان دادند. در نهایت، هنگامی‌که شرکت با فشارهای دولت ایران به کارگران تعهد داد که حقوقشان را خواهد پرداخت، دست از اعتصاب کشیدند.[3]

گفتیم که با توسعه‌ی شاهپور و معشور در پایان دهه‌ی 1330، تعداد مهاجران هم افزایش یافت. کارگران مجرد ازدواج کردند و صاحب فرزند شدند. جمعیت رفته‌رفته افزایش یافت، اما مجموعه‌های مسکونی گنجایش آن حجم از جمعیت را نداشت. سربندر بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفت و برخی از مهاجران روانه‌ی آنجا شدند. سربندر این توجه و توسعه را مدیون موقعیت جغرافیایی‌اش بود که در سر راه شاهپور به معشور قرار داشت و به علت نزدیکی به این دو بندر مهم و استراتژیک مکان مناسبی برای سکونت مهاجران و ایجاد شهرک‌های جدید بود. به‌تدریج رشد کرد و در پایان دهه‌ی 1340 به شهر مهمی‌بدل شد.

معشور نیز پابه‌پای شاهپور و سربندر توسعه یافت. این توسعه را بیش از همه مدیون برتری موقعیت جغرافیایی خود بر آبادان بود. به نظر کارشناسان، قرار گرفتن در انتهای تورفتگی کوچک و عمیق خلیج‌فارس این امتیاز را داشت که نفتکش‌های بزرگ به راحتی در آنجا لنگر اندازند و نفت را بارگیری کنند، درحالی‌که عمق کم اروندرود این اجازه را در آبادان نمی‌داد. نبود آمدورفت کشتی‌های غیرنفتی و نزدیکی به میدان نفتی آغاجاری امتیاز دیگر معشور بر آبادان بود. نفت‌خام آغاجاری فاصله‌ی 64 کیلومتری تا اسکله‌های بندر معشور را تحت‌تأثیر جاذبه طی می‌کرد و به تلمبه و دستگاه‌های فشار اضافه برای حمل نفت‌خام نیاز نداشت. به این ترتیب، معشور برای صدور نفت‌خام بر آبادان ارجحیت یافت. تقریباً نیمی‌از نفت استخراجی به آبادان می‌رفت و پس از تصفیه در پالایشگاه آبادان صادر می‌گردید و نیم دیگر به صورت خام از طریق بندر معشور صادر می‌شد.

شرکت‌های عامل در اولین فرصت توسعه‌ی بندر معشور را آغاز کردند. در اردیبهشت 1334 اسکله‌ی شماره‌ی 3 و در 16 اسفند 1334 اسکله‌ی شماره‌ی 4 افتتاح شد. در اوایل سال 1335 ظرفیت بارگیری اسکله‌های معشور به سه برابر افزایش یافت. ساخت اسکله‌های شماره‌ی 5 و 6 در سال 1337 به پایان رسید. تعداد نفتکش‌هایی که در معشور بارگیری کردند از 479 عدد در سال 1334 به 1215 عدد در سال 1337 افزایش یافت. پس از افتتاح اسکله‌ی خارگ، تعداد نفتکش‌ها در معشور کاهش یافت و در سال 1339 در مجموع 1192 نفتکش در معشور نفت‌خام بارگیری کردند.[4]

در دهه‌ی 1340 و با طراحی پروژه‌ی چم 2 ماهشهر برای صادرات فراورده‌های پالایشگاه آبادان در نظر گرفته شد. شرکت IDI پیمانکار ساخت خط‌لوله‌ی نفت کوره‌ی گرم شد. خط‌لوله با دهانه‌ی 66 سانتیمتر و هزینه‌ی 343 میلیون و 770 هزار ریال در در 26 آبان 1344 به پایان رسید. صادرات نفت کوره از بندر ماهشهر از اسفند ماه آغاز شد. روزانه 44 هزار و 600 بشکه نفت کوره از طریق خط‌لوله از آبادان به معشور حمل می‌شد.[5] در سال‌های بعدی، این خط‌لوله نمادی از جداسازی ماهشهر قدیم (کهنه) و جدید (صنعتی) شد.

پس از افتتاح خط‌لوله‌ی گرم، شرکت ملی نفت ایران و شرکت‌های عامل به یک طرح خلاقانه روی آوردند. آنان تصمیم گرفتند این طرح صنعتی را به یک اثر هنری بدل کنند. مدیران ایرانی و خارجی متقاعد شدند که با دعوت از هنرمندان ایرانی و خارجی مسابقه‌ای برای خلق یک نقاشی برگزار کنند. گروهی از کارشناسان در سال 1345 وارد ایران شدند. از آثار هنرمندان بازدید کردند و در نهایت، سفارش این اثر به خانم ایران دَرودی داده شد. او به ایده‌ی درخور توجهی رسید و خط‌لوله را با معانی عصیان و حیات‌بخشی درهم آمیخت. استفاده از رنگ‌های سیاه و قرمز و پاشش قطرات رنگ‌ها به چهره‌ی بیننده نشان از سبک مدرن داشت. نقاشی او مورد تحسین قرار گرفت و شهرت جهانی یافت. اندکی بعد، احمد شاملو متأثر از این نقاشی شعری سرود. این اثر نقاشی بدیع و قابل تحسین به مردم فقیر و محروم تحت سیطره‌ی شرکت‌های بزرگ نفتی اشاره نمی‌کند؛ شاید هم نقاش نمی‌توانسته است به این مضمون اجتماعی بپردازد. با وجود این، نفرت ناشی از استثمار شرکت‌های بزرگ نفتی در پس آن نهفته است. این اثر بیش از آنکه در ایران مورد توجه قرار گیرد، بر صفحه‌ی اول نشریات اروپا و امریکا نقش بست. ایران درودی می‌گوید: «روزی که این تابلو در مطبوعات دنیا چاپ شد یکی از بزرگترین روزهای زندگی من بود. سی و دو سالم بود که به شهرت جهانی رسیده بودم و درهای زیادی برایم باز شده بود، ولی صبح روز بعد مثل روزهای دیگر ساعت ۸ صبح سرکارم در تلویزیون حاضر شدم و دفتر ورود و خروج را امضا کردم. انگار هیچ اتفاقی پیش نیامده… چون در قلبم می‌دانستم من در خاک وطنم ماندنی هستم و این خاک است که منبع الهام من است.»

چندی پس از راه‌اندازی خط‌لوله، تأسیسات مرکز بارگیری و صدور فرآورده‌های نفتی نیز تکمیل شد. این تأسیسات بخشی از طرح عظیم چم 2 بود. 13 آذر 1346 شاه برای افتتاح تأسیسات وارد ماهشهر شد. مدیرعامل شرکت‌های عامل بازدید شاه را چنین گزارش کرد: «اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر روز 13 آذر 1346 از مرکز بارگیری و صدور فرآورده‌های نفتی در بندر ماهشهر دیدن فرمودند. شاهنشاه پس از بازدید از دستگاه‌های مخلوط‌کننده‌ی مواد نفتی، تأسیسات بارگیری، مرکز کنترل عملیات و اسکله‌ها، مرکز صدور فرآورده‌های نفتی بندر ماهشهر را که از تأسیسات جدید و مهم صنعت نفت محسوب می‌شود، رسماً افتتاح فرمودند… انتقال فرآورده‌های نفتی از پالایشگاه آبادان به مرکز صدور ماهشهر توسط خط‌لوله‌ی 31 سانتیمتری موجود که اختصاص به فرآورده‌های نفت سفید دارد و یک خط‌لوله‌ی نفت داغ جدید به قطر 66 سانتیمتر که مختص فرآورده‌های نفتی سیاه است صورت می‌گیرد. اکنون، بندر ماهشهر قادر است 29 فرآورده و ترکیبات گوناگون آن را دریافت کرده و سپس با درهم آمیختن، آنها را به 34 نوع مختلف درآورد. مرکز صدور بندر ماهشهر دارای 82 مخزن نفتی می‌باشد که گنجایش مجموع آنها به 6 میلیون بشکه بالغ می‌گردد…. برای آنکه صدور فرآورده‌های نفتی به نحوی رضایت‌بخش و موثر انجام گیرد و کارآیی آن تضمین گردد، برنامه‌ی دقیق و جامعی با استفاده از ماشین‌های حسابگر الکترونیک برای انتقال فرآورده‌های نفتی از مخزن‌گاه‌های آبادان از طریق خط‌لوله به بندر ماهشهر و بارگیری آن در مرکز صدور طرح‌ریزی گردید.»[6]

ساخت پالایشگاه گاز طبیعی مایع برای بهره‌برداری از گازهای مناطق نفت‌خیز آغاز شد. مدیرعامل شرکت‌های عامل در گزارش سال 1969 نوشت: «این کارخانه که یکی از بزرگ‌ترین کارخانه‌های نوع خود در دنیا است روزانه 48 هزار بشکه خوراک اولیه تصفیه خواهد کرد و شامل برج‌های تفکیک برای جدا کردن 15 هزار بشکه در روز گاز پروپان و 15 هزار بشکه گاز بوتان و 18 هزار بشکه در روز گازهای پنتان از گاز طبیعی مایعی است که از دستگاه‌های گاز مناطق با خط‌لوله به بندر ماهشهر حمل می‌گردد. گازهای جداشده تصفیه می‌گردند و گازهای فرّارتر چون پروپان و بوتان برای ذخیره کردن در فشار جو سرد می‌شود. کلیه‌ی این سه نوع گاز از طریق اسکله‌های موجود بندر ماهشهر صادر خواهند شد.»[7] کارخانه‌ی گاز مایع در ابتدای سال 1970/ اسفند 1348 کار خود را آغاز کرد.

هم‌زمان، با به‌کارگیری روش‌های جدید اختلاط بنزین در طول خط‌لوله‌ی آبادان ـ ماهشهر، از وقت و هزینه‌ی زیادی که در پالایشگاه آبادان صرف می‌شد جلوگیری گردید. فرآورده‌ها به‌صورت خودکار اندازه‌گیری شده و میزان لازم از هر ترکیب وارد یک لوله‌ی واحد می‌شد و سپس به مخزن بندرگاه یا نفتکش مورد نظر تلمبه می‌گردید. 70 الی80 درصد بنزین موتور و بنزین هواپیما در ماهشهر به این روش مخلوط می‌شد.[8]


[1]  این منطقه به‌تدریج از بین رفت و در دهه‌ی 1350 دیگر نشانی از آن باقی نماند و در عوض تعداد خانه‌های کپری گسترش یافت.

[2]  روزنامه‌ی اطلاعات، دی 1337.

[3]  مرکز اسناد ملی

[4]  گزارش‌های شرکت‌های عامل (کنسرسیوم)، سال‌های 1955 تا 1960.

[5]  گزارش‌های شرکت‌های عامل (کنسرسیوم)، سال 1965.

[6]  گزارش‌های شرکت‌های عامل (کنسرسیوم)، سال 1967، صص 12-13. در سال 1969/ 1348، در مجموع 15 میلیون و 333 هزار تن (311 هزار بشکه در روز) فرآورده‌های نفتی پالایشگاه آبادان با 636 نفتکش از طریق بندر ماهشهر صادر شد که 439 نفتکش نفت سفید و 197 نفتکش فرآورده‌های نفت سیاه را حمل کردند. (گزارش‌های شرکت‌های عامل (کنسرسیوم)، سال 1969، ص 14).

[7]  گزارش‌های شرکت‌های عامل (کنسرسیوم)، سال 1969، ص 14.

[8]  نامه صنعت نفت، «روش جدید اختلاط سوخت‌های مختلف»، دوره دهم، شماره 1، خرداد 1350، ص 29.

افزودن دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب

ما را دنبال کنید: